تمامی فایل های موجود در نیکان فایل، توسط کاربران آپلود می شوند. لطفاً اگر تخلفی مشاهده کردید یا مالک فایلی هستید که بدون اطلاع شما در سایت قرار گرفته، به ما اطلاع دهید.
عضویت در خبرنامه

تحقیق ناكثين (حزب پيمان شكن)

دانلود تحقیق با موضوع ناكثين (حزب پيمان شكن)، در قالب word و در 20 صفحه، قابل ویرایش. بخشی از متن تحقیق: حضرت امير (ع) پس از بيست و پنج سال كنار بودن از حكومت با اصرار مردم خلافت ظاهرى را قبول كرد و چون مردم با او بيعت كردند حضرت در ضمن خطبه اى سي

کد فایل:23237
دسته بندی: علوم انسانی » معارف اسلامی

تعداد مشاهده: 3690 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.doc

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 20

حجم فایل:70 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 45,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • دانلود تحقیق با موضوع  ناكثين (حزب پيمان شكن)،
    در قالب word و در 20 صفحه، قابل ویرایش.


    بخشی از متن تحقیق:
    حضرت امير (ع) پس از بيست و پنج سال كنار بودن از حكومت با اصرار مردم خلافت ظاهرى را قبول كرد و چون مردم با او بيعت كردند حضرت در ضمن خطبه اى سيره و روش حكومتى خود را كه منطبق با قرآن و سنت پيامبر (ص) بود بيان نمود و عملاً از همان آغاز مطابق آنچه گفته بود عمل كرد. صراحت و عدالت حضرت امير (ع) هر چند تودهئ مردم مسلمان را از ظلم هاى حكام قبل و بى عدالتى هاى گذشته رهانيد و رضايت و آرامش آنان را فراهم ساخت اما در مقابل موجب جبهه گيرى ثروتمندان و قدرت طلبان شد و آنان كه در گذشته بواسطه نزديك بودن به دستگاه خلافت از ثروت بى دريغ و رياست برخوردار بودند با تساوى حقوق آنها با ديگر و كنار گذاشتن از قدرت از حضرت امير (ع) فاصله گرفته و به اين ترتيب سه گروه عمده در مقابل آن حضرت در طول خلافت كمتر از پنجسال قرار گرفتند. اين سه گروه ناكثين, قاسطين, مارقين بودند كه جنگهاى جمل, صفين, نهروان را برپا كردند, در اينجا توضيح مختصرى نسبت به اين سه گروه ذكر كرده و ريشه مخالفتها و برخورد حضرت با آنها را بيان مى كنيم:
    الف: جنگ جمل به رهبرى عايشه, طلحه و زبير: جنگ جمل جنگ طبقاتى قريش در مقابل حضرت امير (ع) بود. براى ريشه يابى اين جنگ لازم است خصوصيات قريش را بررسى كنيم .
    قريش خود را اولاد حضرت ابراهيم (ع) مى دانستند و كليددار خانه خدا بودند خصوصاً بعد از عام الفيل كه سپاهيان ابرهه براى نابودى كعبه حمله كرده و بامر خداوند نابود شدند قريش اين واقعه را به خود گرفته و بى جهت خود را عزيز مى دانستند و امتياز خاصى براى خود نسبت به تمامى عرب قأل بودند و اعراب هم آنان را احترام مى كردند ليكن قريش در عمل بسيار فاسد بودند. مثلاً در قماربازى كارشان به جايى مى رسيد كه خود را مى باختند و برده طرف مقابل مى شدند يا در فساد جنسى ذوات الرايات داشتند ـ يعنى زنان روسپى كه براى مشخص بودن خانه هايشان پرچمى سر درب منزل نصب كرده بودند ـ و غير از بنى شام كه نسلشان پاك بود افراد صحيح النسب در آنها كم بود و از جهت اقتصادى هم قريش اكثراً مترف و خوشگذران بودند اينها سالى دوبار به سفر تجارت مى رفتند تابستان به ايران يا روم و زمستان به يمن و حبشه كاروانهاى تجارتى مى بردند و از اين راه ثروتهاى كلانى بدست آورده بودند مانند طلا, نقره, عود, بخور, ابريشم, غلام و كنيز; ايشان همانهايى بودند كه از آغاز بعثت در مقابل پيامبر (ص) جبهه گرفتند و آن همه آزار و شكنجه و توهين به پيامبر اكرم (ص) و مسلمين صدر اول در مكه وارد ساختند بطوريكه بعضى از مسلمين مجبور به هجرت به حبشه شدند و پيامبر (ص) و نزديكان و يارانش سه سال و اندى در سخت ترين محاصره اقتصادى در شعب ابيطالب محصور گشتند و بالاخره مجبور به هجرت به مدينه شدند. در مدينه نيز قريش آن حضرت را آسوده نگذاشت و جنگهاى زيادى چون بدر, احد, خندق و... را عليه مسلمين بر پا كردند و قبأل يهود را كه هم پيمان مسلمين بودند عليه آنها تحريك نمودند. آزار قريش بحدى بود كه پيامبر دوبار آنها را لعنت نمود يكى زمانيكه عقبه شكمبه گاو يا گوسفندى را بر سر آن حضرت كه در حال سجده بودند ريخت. حضرت فاطمه به گريه افتاد و كثافتها را از سر و كمر پيامبر كنار زد. پيامبر سر بلند كردند و سه مرتبه فرمودند: |^|اللهم عليك بقريش.
    در مورد ديگرى هم فرمودند: |^|اللهم عليك الملا من قريش.
    (البته مكتب خلفا اين روايت را بدينگونه توجيه نمود كه منظور پيامبر از قريش در اين موارد همان سران قريش بودند كه درجنگهاى با مسلمين كشته شدند).1 بالاخره اسلام با امدادهاى الهى پيش رفت و سرانجام مكه بدست پيامبر (ص) فتح شد و سران قرش به ناچار اظهار اسلام كردند ولى ظهور روحيه برترىطلبى در آنها وجود داشت. واقعه زير اين مطلب را تاييد مى كند: روزى سلمان و بلاص وصهيب نشسته بودند, ابوسفيان بر ايشان گذشت. ايشان چون او را ديدند با هم گفتند: شمشيرهاى خدا گردن اين دشمن بزرگ خدا را نزد. ابوبكر كه سخنان ايشان را مى شنيد با ناراحتى گفت: آيا بر ضد شيخ قريش اين گونه سخن مى گوئيد؟ آنگاه از گفتار نابجاى خود هراسناك شد و به شتاب نزد پيامبر اكرم (ص) آمد و حادثه را باز گفت. رسول اكرم (ص) فرمود: شايد تو برادران مسلمان خود را ناراحت كرده باشى.
    اگر اينان از تو ناراضى باشند خدا بر تو غضب مى كند.
    ابوبكر نزد سلمان و يارانش آمد و از آنها عذرخواهى كرد .2 پس از فوت پيامبر (ص) هم همين قريش در سقيفه گفتند:
    پيامبر (ص) از قريش بوده و غير قريش براى حكومت و امارت صلاحيت ندارد.
    و به اين ترتيب خلافت را ـ بطوريكه در بحث سقيفه خوانديم بدست گرفتند و حكومت قريشى بر پا كردند خصوصاً در زمان عمر كه قبايل عرب را در شهرهاى نوبنياد بصره و كوفه اسكان داد و قريش را در مدينه نگاه داشت و زمينهاى مدينه را بين آنها تقسيم كرد و با ايجاد نظام طبقاتى دوباره ثروتها در دست قريش انباشته شد و ايشان صاحب باغها و زراعتها و خانه ها و برده ها شدند و بجاى شاهان و كسرى وقيصر و مقوقس افرادى از قريش حكومت شهرها و امارت لشكرها را بدست گرفتند و گنجينه پادشاهان به مدينه منتقل شد و بين اطرافيان دستگاه خلافت كه غالباً از قريش بودند تقسيم گشت. قريش با اين ثروتها برده ها خريده و آنها را به كار مجانى وا داشتند و زمينهاى اطراف مدينه و شهرهاى ديگر را كه در اختيار آنها بود آباد كردند.
    مثلاً عثمان در خيبر, وادى القرى و جاهاى ديگر املاك داشت. طلحه و زبير در بصره, كوفه, مصر املاك داشتند.
    مروان خانه اش در مدينه بقدرى بزرگ بود كه وقتى مردم در زمان يزيد عليه بنى اميه قيام كردند, بنى اميه با موالى شان كه هزار نفر بودند در خانه او گرد آمدند و نيز عبدالرحمن بن عوف بقدرى ثروت جمع كرده بود كه وقتى پس از مرگش طلا و نقره هايش را براى تقسيم بين ورثه نزد عثمان آوردند كسيكه يك طرف مجلس نشسته بود فرد طرف مقابل را نمى ديد و نيز عمرو عاص با استفاده از قدرت خود به اسم جزيه و ماليات, ثروت كلانى جمع كرده بود مثلاً وقتى كه در افريقا منطقه اى را فتح كرد جزيه و مالياتى سنگين بر آنان مقرر نمود و در عهده نامه نوشت: اگر از درآمد ساليانه تان نتوانستيد ماليات را بپردازيد بايد زن و فرزندتان را بفروشيد و اين مبلغ را بدهيد.3 قريش با تصاحب قدرت و ثروت, ديگر مسلمانها را كنار زدند در نتيجه انصار به فقر و تنگدستى مبتلا گشتند پيامبر (ص) اين واقعه را پيشگوئى نموده و قبلاً فرموده بود: بزودى بعد از من كنار زده مى شويد و ديگران خود را بر شما مقدم داشته از غنايم جنگى و رياست و حكومت محرومتان مى كنند صبر كنيد تا در روز قيامت كنار حوض كوثر بر من وارد شويد.4 واقعه زير فقر انصار را نشان مى دهد: معاويه در زمان خلافتش از شام به مدينه آمد مردم با اسب به استقبالش رفتند جز انصار كه از تنگدستى مال سوارى نداشتند تنها ابو قتاده مسافت كمى پياده رفته بود. وقتى معاويه به او رسيد گفت:
    همه مردم به استقبال من آمدند غير از شما گروه انصار؟! ابوقتاده گفت: ما وسيله سوارى نداشتيم كه بيأيم.
    معاويه با طعنه پرسيد:
    پس شترهاى آبكشتان چه شد؟ (چون اهل مدينه براى آبيارى زراعت با شتر از چاه آب مى كشيدند). ابوقتاده جواب زيبأى داد و گفت: در جنگ بدر وقتى كه در ركاب پيامبر (ص) با شما قريش مى جنگيديم آن شترها را از دست داديم. و پيامبر (ص) فرمود: كه بعد از من عده اى خود را در مال و مقام بر شما مقدم مى دارند.
    معاويه پرسيد: پيامبر به شما چه دستور داد؟ ابوقتاده گفت: دستورداد صبر كنيم .
    معاويه گفت: پس صبر كنيد!.
    بعد كه وارد مدينه شد به همه جوأزى بخشيد اما به انصار هيچ نداد5.
    خلاصه همان قريش كه در مكه بودند و در عين بت پرستى خود را صاحب كعبه و اولاد ابراهيم مى دانستند و آن همه با پيامبر (ص) كارشكنى و آزار مى كردند پس از پيروزى اسلام ظاهراً اسلام آورده به مدينه آمدند و در مدينه تشكل يافتند و خود را نماينده و صاحب اسلام معرفى كردند. كار بجأى رسيد كه پس از وفات عمر و هنگام بيعت گرفتن براى عثمان, عمار ياسر به سخن ايستاد و گفت:
    اى مردم! خداوند ما را به پيامبرش گرامى و به دينش معزز داشت, اين امر ـ حكومت ـ را از خاندان پيامبرتان كجا مى گردانيد؟ در اينجا مردى از قريش از قبيله بنى مخزوم كه پدر عمار آزاد كرده و مادرش سميه, كنيزشان بود گفت: اى پسر سميه از حد خود تجاوز كردى تو را چه رسد كه در كار قريش كه مى خواهد براى خود حاكم تعيين كند دخالت مى كنى؟!6 خود خواهى قريش به اينجا ختم نشد آنها براى سيادت خود دست به جعل احاديثى زدند و آنها را به پيامبر (ص) نسبت دادند به چند مورد از اين احاديث اشاره مى كنيم:
    1ـ بعد از اين ـ فتح مكه ـ تا روز قيامت فردى از قريش را نمى شود كشت.7 2ـ هر كه به قريش توهين كند خدا او را پست كند.8 3ـ مردم در امر حكومت تابع قريشند ـ آقأى مال قريش است ـ مسلمان اين امت, تابع مسلمان قريش و كافرشان تابع كافر قريش است .9 4ـ حكومت از آن قريش است حتى اگر دو نفر روى زمين باشند قريش بايد بر آنها حكومت كند.10 5ـ امر قريش را فرمان بريد و كارى به كارهايشان نداشته باشيد.11 با نقل اينگونه روايات, سيادت قريش را مشروع جلوه دادند و خون آنها را تا قيامت حفظ كردند و حكومت را مخصوص آنها نمودند. حكومت افريقا بدست عمرو عاص و حكومت ايران بدست سعد وقاص و حكومت شام بدست معاويه افتاد. پادشاهان ممالك اسلامى همه از قريش شدند. بينشى كه اين احاديث نتيجه مى دهد همانند عقايدى است كه بنى اسرأيل و يهود براى آقايى خودشان بر ساير بشر به دروغ قأل اند.
    حضرت امير (ع) كه به حكومت رسيد اين هرم طبقاتى را درهم شكست و بيت المال را بالسويه بين مردم تقسيم كرد و همچون پيامبر اكرم (ص) فرقى بين قريشى و غير قريشى نگذاشت حتى خودش مانند بقيه مسلمين سه دينار برداشت و قنبر غلام ايشان هم سه دينار. در انتصابات هم از افراد غير قريشى استفاده كرد و انصار را به امارت ولايات منصوب نمود مثلاً عثمان بن حنيف را والى بصره و بردارش را والى مدينه و قيس بن سعد بن عباده و پس از او مالك اشتر را والى مصر و ديگرى را والى اسكندريه كرد. در مقابل معاويه را از حكومت شام عزل نمود و درخواست طلحه و زبير را براى احراز مقام رد كرد. البته يكى دو نفر از قريش را نيز به حكومت گماشت لكن انحصار حكومت در قريش را از بين برد.
    اينها كه بعد از عثمان خيال كردند با يك قريشى ـ حضرت امير (ع) ـ بيعت كرده اند, در همان آغاز خلافت حضرت امير (ع) متوجه شدند كه سيادت و بزرگى دروغين آنها با ضربت وصى حقيقى پيامبر (ص) درهم شكست بطوريكه عمروعاص پس از بيعت حضرت امير به قصد تحريك معاويه عليه آن حضرت در نامه اى به او نوشت: چه خواهى كرد آنگاه كه هر چه دارى از تو گرفته شود ـ مانند درختى كه پوست, آنرا از تنه اش جدا كرده لختش كنند ـ آنچه مى توانى بكن 12 .
    اينجا بود كه قريش در مقابل آن حضرت جبهه گيرى كردند و طلحه و زبير و ديگرانى كه با حضرت امير (ع) بيعت كرده بودند به مخالفين آن حضرت پيوستند و خون عثمان را بهانه قرار دادند و با ملحق شدن به عايشه وجهه اى براى خود كسب نمودند. چرا كه دستگاه خلافت خصوصاً ابوبكر و عمر, عايشه را بسيار بزرگ جلوه داده بودند همچنانكه پيامبر (ص) مقام حضرت زهرا (س) را بزرگ معرفى كرده بود چنانكه اين آيات بيانگر فضيلت حضرت زهرا (س) مى باشد((انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً)) و ((قل تعالوا ندع ابنا نا و ابناكم و نسانا و نساكم و انفسنا و انفسكم))در هر صورت عايشه ام الموئمنين در جامعه اسلامى آنروز بقدرى مهم مطرح شده بود كه توانست فتوا به قتل خليفه دهد و بگويد: 13عثمان را بكشيد كه كافر شده است خلاصه مخالفين به سركردگى طلحه و زبير و مروان دور عايشه گرد آمدند و به بصره رفتند و در مقابل عثمان بن حنيف والى حضرت امير (ع) در بصره جبهه گيرى كردند عثمان بن حنيف به ايشان گفت: شما خود فتوا به قتل عثمان داديد قصاص را از خودتان آغاز كنيد.
    بهر حال با او جنگيدند ولى پيش نبردند و مجبور به صلح شدند و صلح نامه اى نوشتند منبى بر اينكه: عثمان بن حنيف سركارش باشد و اينها نيز در بصره باشند تا حضرت امير (ع) برسد و مسأل را با ايشان حل و فصل كنند.
    ولى طلحه و زبير عهدشكنى كرده و شبى به دارالحكومه شبيخون زدند و عثمان بن حنيف را در بند كشيدند و حدود 70 نفر از محافظين بيت المال را كشتند و باقى را اسير كرده و بعد گردن زدند و چون خواستند عثمان بن حنيف را بكشند گفت: اگر مرا بكشيد برادرم كه والى مدينه است خانه هايتان را با خاك يكسان مى كند.
    لذا از كشتن او صرف نظر كرده ولى تمام موى سر و ريش و مژگان و ابروان او را كندند و به اين حال رهايش كردند. او به طرف حضرت امير (ع) رفت و بين مدينه و بصره خدمت آن حضرت رسيد. بعد از او دوباره جماعتى از اهل بصره باشورشيان به مقابله برخاستند. شورشيان آنها را نيز كشتند و بصره را متصرف شدند.14 حضرت امير (ع) با لشكريانى از صحابه از مدينه به طرف بصره حركت نمود و در ميان راه براى آنها اين خطبه را ايراد فرمود: آگاه باشيد سوگند به خدا من از كسانى بودم كه مردم را براه هدايت و درستكارى سوق مى دادند تا لشكر كفر نابود شد. من عجز و ترس بخود راه ندادم و اين رفتن من بجنگ جمل مانند جنگهايى است كه همراه پيامبر (ص) با كفار قريش مى كردم پس ـ الان هم عاجز نبوده و باطل را مى شكافم تا حق از پهلوى آن بيرون آيد. مرا با قريش چه كار است؟ سوگند به خدا وقتى كافر بودند ـ در جنگ بدر واحد و خندق در ركاب پيامبر (ص) ـ با آنها جنگيدم و اكنون كه فتنه و فساد پيش گرفته با آنها مى جنگم .15 حضرت امير (ع) همچنين طى نامه اى به برادرش عقيل از قريش درد دل مى كند و مى فرمايد:
    قريش را در گمراهى و سركشى شان واگذار. همانا آنان به جنگ با پيامبر (ص) قبل از من اجتماع كردند من نيز از آنان< بريدم چرا كه با من قطع رحم كردند16.
    در جايى ديگر حضرت امير (ع) از دست قريش به خدا شكايت مى كند و مى فرمايد:
    خدايا از دست قريش و يارانشان بتو پناه مى برم و از تو يارى مى جويم. آنان با من قطع رحم كردند و كاسه مرا واژگون نمودند و بر جنگ عليه من همدست شدند.17 حضرت امير (ع) با اصحاب خود به بصره رسيدند و در مقابل عايشه, طلحه و زبير و مروان قرار گرفتند. ابتدا حضرت امير (ع) از راه نصيحت و خير خواهى خواستند آنها را آرام كنند. لذا زبير را پيش خود خواندند و با او سخن گفتند و از او پرسيدند:
    آيا بياد دارى كه رسول خدا (ص) به تو فرمودند: زبير تو روزى به ناحق با على خواهى جنگيد؟ زبير گفت: اين مطلب را فراموش كرده بودم و اگر بياد داشتم هرگز به جنگ تو نمىآمدم.
    در اينجا زبير از ادامه جنگ پشيمان و نادم شد و خواست از ميدان كناره گيرى كند اما بتحريك فرزندش عبدالله عهد خود را شكست و حمله اى به لشكر على (ع) نمود و بعد راه بيابان را پيش گرفت و در آنجا توسط مردى بنام ابن جرموز به قتل رسيد.18 لشكر عايشه در حاليكه اطراف شتر او را گرفته بودند جنگ را آغاز كردند و عده اى از لشكريان امام على (ع) را با تيراندازى به شهادت رساندند. حضرت در اينجا ناچار به مقابله شدند 19. طلحه نيز از پاى درآمد و قبأل بصره كه با حماسه دور شتر ام الموئمنين عايشه جانفشانى مى كردند و هرگاه يكى كشته مى شد افسار شتر را ديگرى مى گرفت سرانجام با پى شدن شتر عايشه و سرنگون شدن او فرار نمودند و جمعى اسير شدند. حضرت امير (ع) پس از پيروزى بيانيه اى به اين مضمون صادر فرمودند تا در ميان لشكر خوانده شود:
    كسانى را كه مجروح شده اند نكشيد. كسانى را كه فرار كرده اند دنبال نكنيد. آنهايى كه تسليم شوند و سلاحشان را زمين بگذارند يا در خانه شان بمانند در امان اند. نه اموالشان براى شما حلال است و نه زنان و فرزندانشان اسير شما مى شوند. تنها مركب و وسأل جنگى كه در ميدان جنگ آورده اند غنيمت شماست ولى اموال ديگرشان متعلق به ورثه آنهاست. بندگانى كه بيرون لشكرگاه دارند به بندگى نمى توانيد بگيريد. اگر در يك لشكر يك كنيزى آورده اند كه از آقايش بچه دار شده او را نمى توانيد به كنيزى بگيريد.
    زنيكه شوهرش كشته شده چهار ماه و ده روز بايد عده بگيرد. بعد مى تواند شوهر كند (چون اينها مسلمان هستند).
    اين دستورات براى بسيارى از لشكريان حضرت امير (ع) قابل پذيرش نبود و موجب اعتراض و شورش گرديد.
    عمار ياسر كه از نزديكان حضرت بود به آن حضرت عرضه داشت:
    مردم حرف از فى و غنأم مى زنند و گمان مى كنند كسانيكه با ما جنگيدند خودشان وزن و فرزندشان و اموال آنها بنده و ملك ما مى شوند.
    حضرت براى سپاهيان خطابه اى ايراد فرمود. برخى به اعتراض برخاستند و گفتند:
    يا امير الموئمنين چگونه خون آنها بر ما حلال است ولى زنان آنها برده ما نمى شوند؟! حضرت فرمود: سيره پيامبر (ص) و حكم اسلام در اهل قبله و مسلمين چنين است .
    لشكريان اين حكم را قبول نكردند و سر و صدا بلند شد. فردى از قبيله بكر بن وأل كه درشت اندام و قوى لهجه بود گفت: يا امير الموئمنين بخدا قسم به تساوى تقسيم نكردى و بين رعيت به عدالت رفتار ننمودى.
    على (ع) فرمود: واى بر تو چرا به عدالت رفتار نكردم؟ گفت: چون شما اموالى را كه آنها در ميدان جنگ داشتند بين ما تقسيم كردى ولى اموال و زنان و فرزندانى را كه در بصره دارند به ما ندادى, چطور خون و مالشان در اينجا بر ما حلال است ولى اموال و بستگانشان در شهر بر ما حرام است ؟ على (ع) فرمود: اى مردى كه از قبيله بكر هستى تو سست فكرى. آيا نمى دانى ما خردسالان را به گناه بزرگسالان نمى گيريم؟ اموالى كه در بصره دارند ملك آنها بوده و ازدواج آنان نيز مطابق دستور اسلام بوده است و فرزندانشان مسلمان هستند. شما تنها آنچه در لشكرگاه است غنيمت مى بريد و صاحب مى شويد, اما آنچه در خانه هايشان هست ارث بازماندگان آنهاست. اگر يكى از آنها عليه ما تجاوز و قيام كرد او را به گناهش مى گيريم اما اگر كارى بما نداشت گناه پدر يا شوهر يا برادرش را بر او باز نمى كنيم. من درباره آنها مانند رسول خدا (ص) درباره اهل مكه حكم نمودم كه آنچه در لشكر بود تقسيم كرد و متعرض غير آن نشد. من نيز قدم جاى پاى او گذاشتم. آيا نمى دانى كه آنچه در جبهه كفر است بر جنگجويان مسلمان حلال است اما اگر دو طايفه مسلمان با هم جنگيدند اموال طايفه مغلوب بر آنهايى كه غالب شدند حرام مى باشد. پس آرام بگيريد خدا شما را بيامرزد.20 در اينجا تذكر اين نكته لازم است كه اين اعتراضات بجهت سنت خليفه اول بود در فصل اول در بحث اقدامات خلفا قسمت ب ـ برخورد با مخالفين خارج مدينه ـ خوانديم كه در جنگهاى موسوم به ارتداد در زمان ابوبكر دستگاه خلافت با مخالفين به منزله كفار برخورد مى كردند, آنها را مى كشتند, اموالشان را به غارت مى بردند و زنان و فرزندانشان را اسير و برده گرفته آنها را بين خود خريد و فروش مى نمودند مانند زمان جاهلى, يا رفتار رسول خدا (ص) با كفار حربى و چون اين كار به دستور و تاييد خليفه صادر مى شد آنرا مشروع مى دانستند. حال كه اولين جنگ عليه حضرت امير (ع) برپا شده و حضرت در برخورد با اهل بصره كه مسلمان بودند بر خلاف روش و سيره شيخين عمل مى كند براى بسيارى از صحابه و سپاهيان او قابل قبول نبود. لذا حضرت امير (ع) هر چه گفت نپذيرفتند. در اينجا حضرت از اهرمى استفاده كرد كه همگى قانع و مجاب شدند و آن عايشه بود آن حضرت فرمود: اگر حرف مرا قبول نمى كنيد تيرهايتان را بياوريد و بر عايشه قرعه بزنيد تا ببينيد كداميك از شما مادرش عايشه را در سهمش بر مى دارد و به كنيزى مى گيرد.
    اينجا مسلمانها همگى متوجه شدند و گفتند:
    نه هيچيك از ما چنين كارى نمى كند شما درست مى گفتى و ما خطا مى كرديم و شما مى دانستى و ما جاهل بوديم و از خدا طلب آمرش مى كنيم خدا بواسطه تو ما را به راه راست برساند.21 آرى حضرت امير (ع) به اسلام عمل نمود و حكم اسلام را زنده كرد يكى از فقهاى مدرسه خلفا نوشته است: اگر حضرت امير (ع) چنين رفتارى در جنگ جمل نمى كرد ما حكم شرعى را در جنگ با اهل قبله نمى دانستيم و نمى فهميديم اگر دو طايفه مسلمان با هم جنگيدند تا چه حد غنيمت و اسير از طرف مقابل مى توانند بگيرند؟ اگر حضرت امير (ع) به حكومت نمى رسيد اين اقدام او اثر نداشت و حكم اسلام واقعى به ما نمى رسيد. ارزش و اثر اين عمل حضرت از اينجا معلوم مى شود كه اگر اين سنت بوسيله ايشان تثبيت نمى شد در جنگى كه به دستور يزيد با عبدالله بن زبير در مكه شد سربازانش تمام زن و بچه اهل مكه را اسير كرده و به بردگى به شام مى بردند يا در قتل عامى كه بدستور او در مدينه واقع شد زن و بچه اهل مدينه را اسير مى نمودند و تا امروز اين سنت باقى مى ماند كه اگر دو طايفه از مسلمين با هم بجنگند, گروه فاتح مى تواند زن و بچه طرف مقابل را به اسارت گيرد و اموالشان را به غارت ببرد. حضرت امير (ع) با تثبيت اين سنت, از كشته شدن بسيارى از مسلمين و اسارت زنان و فرزندانشان جلوگيرى كرده و جامعه مسلمين را از آلوده شدن به فساد نگهداشته است آرى, بموالاتكم علمنا الله معالم ديننا واصلح ما كان فسد من دنيانا22....




    برچسب ها: تحقیق ناكثين (حزب پيمان شكن) مقاله ناكثين (حزب پيمان شكن) دانلود ناكثين (حزب پيمان شكن) پاورپوینت ناكثين (حزب پيمان شكن)
  • در قالب word و در 20 صفحه، قابل ویرایش.
  • سوالات خود را درباره این فایل پرسیده، یا نظرات خود را جهت درج و نمایش بیان کنید.

  • ضمانت بازگشت وجه، در صورت وجود مغایرت

    توجه داشته باشید که در صورتی که توضیحات فایل خریداری شده با محتوای آن مغایرت داشته باشد، می توانید تا 24 ساعت پس از خرید، درخواست بازگشت وجه پرداخت شده دهید. درخواست در اسرع وقت رسیدگی خواهد گردید.
  • کد تخفیف 10 درصدی، امکان جدیدی است که به سایت اضافه شده و هر نفر پس از خرید یک فایل، این کد را دریافت می نماید. به این صورت که با خرید هر یک از فایل های سایت و در صورت موفق بودن تراکنش، به همراه لینک دانلود و ایمیل ارسال شده، کد منحصر به فردی به خریدار داده خواهد شد که در خرید بعدی و با وارد کردن آن کد، 10 درصد از قیمت فایل بعدی کسر خواهد گردید.
    هم چنین با خریدهای بعدی نیز، کد جدید به خریدار ارسال خواهد شد. بنابراین در خرید اول 100 درصد قیمت فایل و در خریدهای بعدی 90 درصد قیمت فایل پرداخت خواهد شد.
  

ایجاد فروشگاه اختصاصی

شما با عضویت در سایت، بلافاصله می توانید صاحب یک فروشگاه اختصاصی شوید.

فروشگاه ساز رایگان فایل nikanfile.com

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي‌باشند و فعاليت‌هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.

0933 190 4210

درباره ما

نیکان فایل، مرجع تخصصی خرید و فروش فایل های قابل دانلود، شامل انواع پاورپوینت، گزارش، پرسشنامه، مقاله ترجمه شده و ...
در صورتی که نیاز به راهنمایی دارید، صفحه راهنمای سایت را مطالعه فرمایید.

کلیه حقوق این سایت، محفوظ است. کپی برداری، پیگرد قانونی دارد.
logo-samandehi
نماد اعتماد الکترونیک

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي‌باشند و فعاليت‌هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.