اشک توی چشمهایش جمع شده بود. میگفت مرا با هیچکس برادر نکردی. پیامبر که توی مدینه جاگیر شد، همه را دوتا دوتا برادر خوانده بود؛ مهاجرین و انصار را. عقد اخوت خوانده بود بینشان. حالا علی مانده بود تنها. پیامبر لبخند زد. گفت:« تو برادر خودم هستی، در دن
کد فایل:43025
دسته بندی: عمومی »
گوناگون
تعداد مشاهده:
3952
مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: ppt
تعداد صفحات: 24
حجم فایل:1,247
کیلوبایت